مشهد در طول تاریخ همیشه یکی از مقصدهای جذاب و پُرداستان برای گردشگران، مستشاران و سفرنامه نویسان اروپایی بوده است؛ به ویژه از زمانی که حکومت صفویه در ایران تشکیل و درهای کشور بهخاطر سیاست های شاهان صفوی به روی فرنگی ها باز شد.
البته توجه بیش از حد پادشاهان شیعه صفوی و بعد هم کم وبیش قاجارها به مشهد و حرم مطهر امام رضا(ع) باعث شده بود مستشاران و جهانگردان برای یک بار هم که شده حرم و مشهد را از نزدیک ببینند و چندسطری در نوشته هایشان از دیده ها و شنیده هایشان بنویسند.
هرچند که بنا به دلایل مذهبی در آن زمان ورود فرنگی ها از بَست به داخل حرم مطهر رضوی ممنوع بود و بسیاری از آن ها بدون دیدن صحن و بارگاه از مشهد بیرون رفتند اما دراین میان چند نفری یا با لباس مبدل یا به واسطه دوستی با حاکمان خراسان و مشهد توانستند وارد روضه منوره شوند و همان ها در نوشته هایشان تصویر جالبی از حرم مطهر امام رضا(ع) ارائه کرده اند. فرارسیدن میلاد حضرت مسیح(ع) سببی شد تا در سطرهای بعدی، گریزی بزنیم به این روایت ها.
جهانگرد معروف مراکشی، یعنی«ابن بطوطه» که حدود سال1333 میلادی و درجریان سفرهایش به مشهد رسیده، تقریبا جزو نخستین گردشگرانی است که توانسته به راحتی وارد روضه منوره و حرم امام رضا(ع) شود و توصیفی از آن را در سفرنامهاش بیاورد.
زائر مشهد پس از زیارت می تواند مفتخر به لقب «مشهدی» شود و این امتیاز را خواهد داشت که این عنوان را بر مهر و امضای خود بیاورد یا بعد از مرگش آن را بر سنگ قبرش حک کنند
توصیفی که البته چندان کامل و جامع نیست و او تنها به نوشتن چند خط از این بازدید چندساعته اش بسنده می کند: «مشهد دهکده بزرگی با درختان میوه ، جویبارها و آسیاب های بسیار بود. گنبد بزرگی به زیبایی بر مقبره ای قرار گرفته و دیوارها با کاشی های رنگی تزیین شده بودند.»
«آرمینیوس وامبری» خاورشناس مجارستانی، یکی دیگر از معدود اروپایی هاست که در زمان قاجار توانسته با لطایف الحیل و در پوشش مردان شرقی وارد حرم مطهر امام رضا(ع) شود؛ مکانی که وامبری می گوید مدت ها در آرزوی دیدن آن بوده است.
آنچه در حرم مطهر بیش از هرچیز دیگری به چشم این شرق شناس مجارستانی می آید، زیورآلات و تزیین های دیوارهای حرم و البته رفتار و آداب و رسومی است که زائران حضرت به جا می آورند: «درخشش دیوارهای صحن از جواهر و انواع کمیاب زینت آلاتی پوشیده است که شیعیان مخلص به امام(ع) خود هدیه کرده اند.
کسانی که زیارت نامه را حفظ نیستند یا نمی توانند از روی تابلوهای آویزان بر ضریح بخوانند، پشت سر رهبر گروه خود، آن را تکرار می کنند. زائر مشهد پس از زیارت می تواند مفتخر به لقب «مشهدی» شود و این امتیاز را خواهد داشت که این عنوان را بر مهر و امضای خود بیاورد یا بعد از مرگش آن را بر سنگ قبرش حک کنند.»
وامبری سپس به تالار ناهارخوری حضرت(ع) می رود که به زبان محلی «آشپزخانه حضرتی» می گویند: «آسایش مسافر عمدتا از درآمد تشکیلات عظیم، حمام ها، کاروان سراها، مهمان خانه ها و خانه های صابون پزی متعلق به آستان حضرت تأمین می شود.»
«فریزر» نقاش، سیاح و سفرنامه نویس اسکاتلندی بود که طبق اسناد حدود سال های ۱۲۱۲ – ۱۲۱۳ خورشیدی به مشهد آمده و شش هفته در شهر اقامت داشته است.
این نقاش بریتانیایی زمانی چه در قم و چه در مشهد با لباس مبدل وارد حرم حضرت معصومه(س) و امام رضا(ع) شده و در سفرنامه اش که با نام «از استانبول به طهران» نام دارد، توصیف کوتاهی از حال و هوا و وضعیت روضه منوره می نویسد.
توصیفی که اضطراب و استرس در تک تک جملاتش پیداست: «وقتی با میرزایوسف گرم صحبت بودم، سیدحسن که یکی از خدام حضرت رضا(ع) است از در درآمد و گفت حالا حرم خلوت است و اگر خواسته باشید به زیارت بروید ، مانعی نخواهد داشت. من فورا بالاپوش خود را برداشتم و به دنبال او به زیر گنبد طلا مشرف شدم.
وقتی که شاه طهماسب شهر را توسعه داد، گنبد مطهر را با آجرهای طلایی روکش کرد. همچنین یک مناره زیبا ساخته و آن را طلاکاری کرده و دور مرقد ضریح طلایی نصب کرده است. نادرشاه نیز بعد از تاخت وتاز افغان ها، شکوه و جلال مشهد را به درجه کمال رساند و بر موقوفات این مکان افزود.
حرم امام رضا(ع) به قدری زیباست که اگر هویت غیرایرانی ام هم برملا شود و با من برخورد کنند، ارزشش را دارد
او در بزرگ را در طرف جنوب غربی نصب و مرقد را به جواهر و تزیینات مزین کرده، ضریح فولادی را دور آن برپا داشت. باید اعتراف کنم که تا آن تاریخ، بنایی به این عظمت و شکوه ندیده بودم. قبل از ورود به حرم مطهر رضوی به پیروی از راهنمای خود تعظیم کردم و با او اجازه ورود(زیارت نامه) خواندم.
البته من بسیار مایل بودم که قدری بیشتر در آن رواق مقدس توقف کنم اما چون رفته رفته تعداد جمعیت رو به افزایش می نهاد واهمه مرا برداشت که مبادا مرا به جرم اینکه عیسوی هستم، برانند.»
«ستوان الکس بارنز» عضو انجمن سلطنتی بریتانیا و مأمور عالی رتبه کمپانی هند شرقی بود که هدفش از سفر در ایران، شناسایی بیشتر مسیر و به دست آوردن اطلاعات دقیق تر درباره ساختار حکومتی ایران و شخصیت های مؤثر در سرنوشت کشور و مطالعه احوال اقلیت های قومی بود.
بارنز تقریبا کمی بعد از بیلی فریزر و در زمان فتحعلی شاه قاجار وارد شهر می شود و پربیراه نیست اگر بگوییم این ستوان ارتش انگلستان، دقیق ترین و بهترین توصیف ها را از حرم مطهر امام رضا(ع) در بین سفرنامه نویسان دارد.
او هم مثل همه سیاحان دیگر بیش از هر چیز دیگری محو تزئینات و هنرمندی معماران حرم شده است، آن قدر که می گوید: «حرم امام رضا(ع) به قدری زیباست که اگر هویت غیرایرانی ام هم برملا شود و با من برخورد کنند، ارزشش را دارد.»
بارنز در سفرنامه اش می نویسد: «خیلی زود به دیدن حرم مطهر رفتم. قبر امام(ع) تقریبا در وسط شهر در زیر گنبدی با پوششی از طلا که با دو مناره طلاپوش درخشان اطرافش برابری می کرد، قرار داشت. این گنبد و مناره ها در زیر پرتو خورشید با درخشش زیادی نورافشانی می کنند. نزدیک قبر مطهر و در پشت آن مسجد بزرگی با گنبد و مناره های آبی لاجوردی قرار دارد که به دستور گوهرشادآغا، یکی از اعقاب تیمور بزرگ، ساخته شده است.
زائری که به زیارت می آید، باید ابتدا از بازار عبور کند، از زنجیر بگذرد تا وارد بست (جایی که در آن هیچ مجرمی قابل تعقیب نیست) بشود و بعد ازگذرگاه طاق دار بلندی عبور کند و به محوطه وسیع چهارگوشی که از آثار شاه عباس کبیر است، برسد. اینجا (صحن عتیق ) محل استراحت زائران و آرامگاه درگذشتگان است، دورتادور این مدل مانند کاروان سراها، اتاق های کوچکی (غرفه ها) قرار دارد که به «مدرسه» اختصاص یافته است.
پوشش زمین از سنگ های قبوری تشکیل شده که بقایای وجود کسانی را می پوشاند که اعتقاد و آرزویشان موجب شده است تا آن ها را در این محل به خاک سپارند. ایوان ها و دیواره های محوطه با کاشی های رنگی که بی شباهت به میناکاری نیست و منظره ای بدیع و باشکوه دارد، مزین شده است.
مدخل حرم مطهر در جانب غربی صحن قرار دارد و از زیر طاق مخروطی بلندی که به سبک معماری اسلامی ساخته شده و به بهترین وجهی طلاکاری شده است، می گذرد. در اینجا بیشتر دیوارها آینه کاری است، بدین ترتیب که آینه ها در داخل دیوار روی جدار خارجی تعبیه شده است و در هنگام غروب آفتاب با آویزهای سقفی روشن می شود.
فرد غیرمسلمان نمی تواند پا را از آستانه این مدخل فراتر گذارد مگر با تغییر قیافه و من با تدبر جلوی کنجکاوی ام را در این زمینه گرفتم اما می دانم که زیبایی های داخل حرم، ارزش این مخاطره را دارد.»
الکس بارنز تقریبا تنها خارجی مسیحی است که توانسته خودش را تا کنار ضریح مطهر در روضه منوره برساند و تصویر بدیعی از ضریحی که در دوره فتحعلی شاه روی قبر امام رضا(ع) نصب بوده است، ارائه دهد: «وقتی زائر از درب بزرگ که دارای روکشی از نقره است، وارد فضای حرم مطهر می شود، شکوه منظره، شور دلبستگی او را افزایش می دهد.
برای اینکه دست با قبر مطهر تماس نداشته باشد، آن را به وسیله نرده های فولادی و برنجی محصور کرده اند. بر روی این دیواره یا ضریح الواحی از جنس نقره با چوب آویخته شده که روی آن ها ادعیه و آیات قرآن حک شده است. تعداد بی شماری چراغ طلا برفراز آرامگاه به صورت آویز قرار گرفته است که آن ها را در عید و ایام منیر که مربوط به ولادت اولیای دین است، به خاطر حرمت به جشن روشن می کنند.»
مشهد در سال 1224 خورشیدی، میزبان«ولادیمیر خانیکوف»، جغرافی دان روس، بوده است.
او هم در نوشته هایش بیشتر از هر چیز دیگری از تزئینات و تاریخچه ساخت وساز صحن ها صحبت کرده است: «در کتیبه هایی که بر دیوارهای صحن نوشته شده تاریخ هایی ضبط شده است که به نوعی تاریخچه این بنای مشهور را بیان می کند. این تاریخ ها از عصر صفویه فراتر نمی رود.
هرچند از سفرنامه ابن بطوطه برمی آید که این بقعه در زمان او وجود داشته و مورد تکریم و ستایش بوده است اما چون سلسله ای که شاه اسماعیل تأسیس کرد، اولین سلسله سلطنتی در ایران بود که به مذهب شیعه رسمیت بخشید، اینجا گسترش یافته است. کتیبه ای که گرداگرد گنبد آرامگاه امام(ع) تقش بسته، نشان می دهد که این گنبد به همت شاه عباس به پایان رسیده، اما تاریخ اتمام آن محو شده است. بالای ایوان طلا، کتیبهای قرار دارد که تاریخ اتمام آن در زمان سلطنت شاه سلطان حسین ذکر کرده است.
اشعار مندرج در وسط آن حکایت از آن دارد که اینجا به فرمان نادرشاه در سال ۱۱۴۵هجری قمری با طلای به غنیمت گرفته از هند، قیصر و خاقانه طلاکاری شده است. دیوارهای ایوان های شرقی و غربی صحن تنها به کتیبه ای مذهبی زینت یافته اما کتیبه های ایوان جنوبی نشان می دهد که در آن به سال ۱۰۵۹ هجری قمری به فرمان شاه عباس دوم ساخته شده است؛ بالاخره قسمت پایین دیوار تمام ایوان ها در سال ۱۲۶۲ با کتیبه هایی مزین شد که آیه های مختلف قرآن با قطعات کوچک کاشی نوشته شده است.
بارگاه امام رضا(ع) وجودی ابدی است و به استدعای زائرینش پاسخ های اعجازآمیز می دهد
در قسمت جنوب حرم امام، مسجد زیبا و وسیعی دیده می شود که به فرمان همسر محبوب شاهرخ، گوهرشادآغا، ساخته شده است. بالای سردر این مسجد می خوانیم که ساختمان آن در دوره سلطنت شاهرخ پسر تیمور گورکان، در سال ۸۲۱ هجری قمری به اتمام رسیده است.
بر حاشیه شرقی دیوار رو به رو حدیثی از پیغمبر(ص) نقش بسته است: «مؤمن در مسجد مانند ماهی در میان آب است.»بر حاشیه غربی همین دیوار در ارتفاعی هم سطح زمین حدیثی دیگر را میخوانیم: «کافر در مسجد چون شاهینی است در قفس.»
«لرد جُرج ناتانیل کرزن»، یکی دیگر از صاحب منصبان دولت انگلیس بود که حدود سال 1269 خورشیدی پایش به مشهد باز شد. کرزن برخلاف دیگر سفرنامه نویسان بیشتر از حال و هوای مردم و رسم و رسوماتی که در هنگام ورود به حرم به جا می آورند صحبت کرده است تا تزئینات و آینه کاری های صحن ها.
برای همین هم روایت او از حرم رنگ و بوی مردم شناسانه دارد. کرزن می گوید: «بارگاه امام رضا(ع) وجودی ابدی است و به استدعای زائرینش پاسخ های اعجازآمیز می دهد و حضرت به طوری که خطاب می شود میزبان همه مهمانان خویش است و نه تنها غذای جسمانی ایشان را تا وقتی که در قلمرو او به سر می برند، اعطاء می نماید، بلکه دعاهای آن ها را نیز اجابت می فرماید و نیازهای باطنی ایشان را برآورده می سازد. هر یک از زوار می توانند با حضرت(ع) راز و نیاز کنند و صدقات خود را به خدام بدهد و انتظار برآورد حاجات و معجزاتی داشته باشد.
در صحن اطراف مزار و بر کف مرمری آن قالی گسترده اند و در بالای آن در ارتفاع 77پایی، گنبد اصلی تعبیه شده است که شکوه بسیار به آن مکان می دهد. قسمت بیرونی آن مطلاست و زائر تازه وارد با دیدن آن متوجه می شود که به نقطه مهمی قدم نهاده است و چشمان فرسوده اش از نور شادی می درخشد. دیوارهای حرم با کاشی های مرقع آراسته شده است و روی آن ها را نیز با خط درشت نسخ نوشته اند.
زمزمه صداها سراسر بنا را فرا می گیرد، زیرا که خدام امام با صدای رسا تلاوت قرآن می نمایند و سادات دعا می خوانند. در چنین وضع و حالی وجد و شادمانی زوار حد و حصری ندارد.»
لرد کرزن بعد از اینکه توصیفاتش از حال و هوای زئران تازه به حرم رسیده تمام می شود، سراغ توصیف روضه منوره می رود.
چون او هم جزو معدود فرنگی هایی است که در آن دوره تا نزدیکی ضریح رفته است: «در دوره های مختلف مقبره امام رضا(ع) ضریح طلا یا نقره و یا فلزی داشته است، ضریح طلا مربوط به زمان شاه طهماسب بوده، ولی نواده نادرشاه مقداری از آن را به یغما برده و ضریح فلزی را خود نادرشاه اهدا کرده است.
مقبره سه در دارد، یکی نقره ای، دیگری با روپوش طلا و جواهر نشان که هدیه فتحعلی شاه است و سوم با فرشی پوشیده شده است که بر آن مروارید دوخته اند. در گرداگرد ضریح لوحه های چوبی و نقره ای حاوی زیارت نامه و کتیبه است و پیرامون هریک چند تن با خود به خواندن دعا مشغول اند یا آنکه سردسته عده ای از زوار می خواند تکرار می کنند.
پوشش مرقد از چوب است که روی آن کنده کاری ها و طلاکاری هایی به چشم می خورد و همچنین نام شاه عباس نیز بر روی آن منقوش است
این کار گاهی توأم با ندبه و زاری است و چنین می نماید که زائران سعی دارند به نحوی در آخرت، مشمول آمرزش شوند و به راستی که منظره ای والا و دیدنی است. هنگامی که مرد زائر درحال جذبه و شور روبه مزار اندک اندک به عقب گام برمی دارد و سرانجام از صحن خارج می شود، آن گاه صاحب عنوان قرین مباهات «مشهدی» شده است که آن را در زیر مهر نام یا بر سنگ قبر خویش ثبت و در هر حال پیوسته این عنوان را در جلو اسم خود قید می کند.»
«کلنل ییت»127سال پیش یعنی حدود سال 1272 خورشیدی کفیل کنسول بریتانیا در مشهد و بعد از آن هم سرکنسول شد.
ییت به واسطه اقامت طولانی مدتش در مشهد بیش از هر جهانگرد و سفرنامه نویس از حرم امام رضا(ع) نوشته و جزئیات ارزشمند و البته دقیقی از روضه منوره ارائه کرده است که در کمتر سفرنامه و نوشته ای از مشهد دیده می شود: «آستان حضرت رضا(ع) ساختمانی چهارگوش است که از سه طرف صحن ها که حیاط هایی بزرگ و سنگ فرش شده اند، آن را احاطه کرده است. یکی از صحن ها به مسجد گوهرشاد باز می شود و به همین نام نیز خوانده می شود اما حیاطی که در قسمت شمالی قرار دارد به صحن کهنه و حیاطی که در قسمت شرقی واقع است به صحن نو مرسوم است.
مرقد امام رضا که در زیر گنبد طلا قرار گرفته توسط سه ضریح محصور شده است، ضریح اول که فولادی است و تاریخ و نوشته ای بر روی آن دیده نمی شود، بین ضریح اول و دوم یک شبکه منبت کاری ظریف و نفیس از مس قرار دارد که روکش طلا شده است و هدف از قراردادن آن، حفاظت از درهای جواهرنشان ضریح بعدی است.
ضریح دوم نیز از فولاد است و در هر یک از چهارگوشه آن، زمردی در یک صفحه طلایی قرار داده شده است. بر روی آن نوشته ای در دو خط و به خط نستعلیق دیده می شود که تاریخ ساخت آن را که 1177میلادی است، نشان می دهد.
ضریح سوم نیز از فولاد می باشد و درون آن هفت سوره قرآن به خط ثلث و طلاکاری شده قرار داده شده است و پای مرقد یک برآمدگی است که در پشت آن در جواهرنشان اهدایی از طرف فتحعلی شاه نصب شده است. فاصله بین ضریح ها و پوشش مرقد نزدیک به ۵ سانتی متر است که با کاشی های شیشه ای فرش شده اند.
پوشش مرقد از چوب است که روی آن کنده کاری ها و طلاکاری هایی به چشم می خورد و همچنین نام شاه عباس نیز بر روی آن منقوش است. در اطراف گنبد طلا نوشته ای هست که تاریخ آن ۱۹۰۷میلادی است.»
قرن هاست که این صحنه جلوی چشم مسافران خسته نقش می بندد؛ چه اگر زائر بیابانگرد، بازرگان، سپاهی، شاه و سیاح باشد و چه زمانی که مسافری اخمو پشت اتوبوسی قراضه
ییت در بخشی از نوشته هایش از زلزله ای که در مشهد رخ داده و باعث خرابی حرم مطهر شده است، صحبت می کند و می گوید: «نوشته ای نیز هست که می گوید این گنبد در زلزله ای نابود شد و مجددا در زمان شاه سلیمان بازسازی گردید و تاریخ ۱۹۷۵م. را همراه داشت. بر روی نوشته ای که روی یکی از مناره ها نقش شده است تاریخ ۱۷۲۹م. به چشم می خورد.»
«قرن هاست که این صحنه جلوی چشم مسافران خسته نقش می بندد؛ چه اگر زائر بیابانگرد، بازرگان، سپاهی، شاه و سیاح باشد و چه زمانی که مسافری اخمو پشت اتوبوسی قراضه.»
این جمله را رابرت بایرون، کارمند سفارت انگلیس، اولین بار و زمانی که حدود 70سال پیش از تپه سلام حرم امام رضا(ع) را دید، گفته است.
بایرون البته جزو بدشانس ترین فرنگی هایی است که به مشهد سفر کرده اند، چون تلاش هایش برای ورود به حرم فایده نداشت و تنها حرم امام رضا(ع) را از پشت بام خانه های اطراف و با مشقت تمام دیده است: «من تمام صبح را از این بام به آن رفتم و با دوربین از آن طرف میدان حرم را نظاره کردم. سه حیاط اصلی وجود دارد که هرکدام چهار ایوان دارند (کلمات از توصیف بزرگی آن صحن های باز و طاق های نوک تیز و سردرهای بلند، که ویژگی خاص معماری مسجد ایرانی است، قاصر هستند).
دوتا از حیاط ها در انتهای شمالی و جنوبی قرار دارند، اما بر یک محور نیستند.
کاشی کاری ها از دور به مانند آن بود که گل کاری کرده بودند و باید متعلق به سده هفدهم یا هجدهم باشد. در میان آن ها، گنبدی طلایی سربرآورده که نشانگر آرامگاه امام(ع) است. شاه عباس آن را در ۱۶۰۷ میلادی ساخت.
البته پیش از او هم گنبد وجود داشت، اما شاه عباس بازسازی عظیمی در حرم امام رضا (ع) انجام داد.»